دفع شبهه از پچیده ترین گزاره شریعت
یکی از اشتباهات تجددگرایان در هجوم سنتگرایان، درک ناقص آنان درباه رابطه گزارههای باورهای سنتی با استدلال است. صرف نظر از برخی مباحث دقیق معرفت شناختی و فلسفه علوم، توجه به نکته زیر راهگشاست.
نسبت انواع گزاره ها با ذهن انسان؛ نسبت گزاره های معنادار، با ذهن انسان های عادی بر دو گونه است؛ الف. گزاره های ذهن گزیر؛ ب. گزاره های ذهن ناگزیر.
الف. گزاره های ذهن گزیر؛ گزاره هایی هستند که ذهن، توان ارزیابی تمام عوامل موثر در نتیجه گزاره، و چاره جویی برای آن را دارد. این گزاره ها خود به دو دسته ذهنپذیر و ذهنستیز تقسیم می شوند.
۱. گزاره های ذهنپذیر: ذهن در مواجهه با این گونه از گزاره ها، ابتدا آن را ارزیابی می کند، سپس به دلیل فهم درست بودن گزاره، آن را می پذیرد؛ مانند (۲۰=۱۰x ۲).
۲. گزاره ذهنستیز: ذهن در مواجهه با این گونه از گزاره ها، ابتدا تمام مولفه های موثر در نتیجه آن را ارزیابی می کند، سپس به دلیل درک نادرست بودن گزاره، آن را رد می کند؛ مانند (۲۰=۱۰x۴).
ب. گزاره های ذهن ناگزیر: گزاره هایی هستند که ذهن بشر عادی، توان ارزیابی تمام مولفه های موثر در نتیجه، و چاره جویی برای آن را ندارد. این گونه از گزاره ها خود به دو دسته ذهنگزین و ذهنگزیر تقسیم می شوند
۳. گزاره های ذهن گزین: ذهن عادی بشر در مواجهه با این گزاره ها، توان شناسایی یا محاسبه تمام عوامل موثر در نتیجه را ندارد و بنابراین، نمی تواند درباره آن داوری نهایی بکند. زیرا مولفه هایی که در نتیجه این گزاره ها تاثیر دارند به قدری زیادند و یا نحوه تاثیرگذاری آنها به قدر پیچیده و در هم تنیده است که ذهن عادی بشر، امکان برشماری مولفه ها یا درک رابطه میان آنها را ندارد؛ در این هنگام بشر به دلیل احتیاج مبرم یا نسبی، از یک موجود دیگری برای رسیدن به آن بهره می برد؛ و با شناختی که از آن موجود دارد، نیاز خود را از راه گزینش سخن او به عنوان دیدگاه صحیح، برطرف می کند؛ این نوع از گزینهها را “ذهنگزین” می نامیم. اکثر قریب به اتفاق گزاره های شریعت و فقه، اینگونهاند. یک نمونه از این گزاره های معماگونه، روایت مربوط به حکم دیه قطع انگشت زن است:
«ابان بن تغلب: به امام صادق (ع) عرض کردم، اگر مردی یک انگشت زنی را قطع کند، دیه اش چقدر است؟ امام (ع)فرمود: ده شتر. گفتم: اگر دو انگشت او را قطع کند؟ فرمود: بیست شتر. گفتم: اگر سه انگشت او را قطع کند؟ فرمود: سی شتر. گفتم: اگر چهار انگشتش را قطع کند؟ فرمود: بیست شتر! گفتم: سبحانالله، سه انگشت را قطع میکند، دیهاش سی شتر است؛ اما اگر چهار انگشت را قطع کند، دیهاش بیست شتر؟! ما وقتی این سخن را در عراق میشنیدیم، از گویندهاش بیزاری جسته، آن را به شیطان نسبت میدادیم. حضرت فرمود: آرام! ای ابان! این حکم رسول خدا (ص) است که دیه زن و مرد تا هنگامی که میزان دیه به ثلث دیه مرد برسد، یکی است و اگر به حد یک سوم رسید نصف میگردد. ای ابان، تو خواستی با قیاس سخن بگویی، اما اگر حکم خدا قیاس شود، دین از بین میرود.»
۴. گزاره های ذهنگریز: هنگامی که ذهن قصد ارزیابی آنها را دارد، متوجه می شود که این گزاره ها به گونه ای هستند که ذاتا امکان ارزیابی و داوری درباره آنها وجود ندارد؛ مانند گزاره ؟ = ۳+ … + ۲٫ یا مثل توانایی قادر مطلق بر آفرینش سنگی که خودش از بلند کردن آن عاجز باشد. این گزاره ها به دلیل اینکه ذاتا امکان جواب دادن ندارند، حتی ذهن مطلق و موجود کامل هم توان حل آن را ندارد، زیر حل شدنی نیست.

رمزگشایی از یک معمای پیچیده تاریخ فقه اسلام
این حکم در نگاه اول، ذهنستیز به چشم میآید، اما وقتی به سیستم کیفری اسلام نگاه شود، معلوم می شود که این گونه نیست. زیرا بخشی از نظام کیفری اسلام در دنیاست و بخش حیاتی و مهمی از آن، کیفر اخروی است؛ یعنی به دلایل خاص دنیوی، دیه زن تا وقتی با دیه مرد مساوی است که به یک سوم دیه مرد نرسیده باشد، اما هنگامی که دیه زن به میزان یکسوم دیه مرد برسد، نصف می شود. بنابر این عبارت حسابی آن چنین میشود:
دیه یک انگشت زن: ۱۰=۱۰x۱؛ دیه دو دو انگشت: ۲۰=۱۰x۲؛ سه انگشت: ۳۰=۱۰x۳؛ دیه چهار انگشت زن: (شتر در آخرت۲۰+)۲۰=۱۰x۴. واضح است که خدایی که مثقال ذرهای خوبی و بدی را محاسبه میکند، ما به التفاوت دیه چهار انگشت زن را به دلیل مضیقههای نظام مالی دنیایی، به آخرت موکول می کند. و چنین عبارتی هرگز ذهنستیز نیست.
